شیطان پرستی چگونه بوجود آمد؟

شیطان پرستى ریشه در بخشى از فلسفه و اندیشه سیاسى و اجتماعى غرب دارد. اندیشه اى که خشونت براى رهایى از قید و بندهاى اخلاقى را دامن مى زند. اندیشه اى که انسان غربى را از دین و معنویت تهى مى کند و در نهایت، غرق شدن در لذات و مادیات معنوى را بر هر قاعده و محدودیت اخلاقى ترجیح مى دهد.
 سؤال هائی همانند اینکه «آیا واقعاً در ایران شیطان پرست و شیطان پرستى به مفهوم مدرن آن وجود دارد» نیز مطرح شده که تلاش شده است در این نوشتار پاسخ هایى را براى آن ارائه کنیم.
اما موضوع اصلى این نوشتار بررسى دقیق تر ریشه ها یا دلایل شکل گیرى این انحراف کلان فرهنگى، سیاسى و اجتماعى در غرب است. در بررسى عوامل شکل گیرى کلى شیطان پرستى در غرب با توجه به مطالعات و بررسى هاى صورت گرفته مى توان چند عامل ذیل را مورد بحث قرار داد:

- فلسفه و اندیشه سیاسى- اجتماعى غرب
- خشونت و بازتولید توحش در غرب
- پیوستگى فرهنگ زندگى آمریکایى با منافع ملى آمریکا
- فقدان هویت و الگوى انسان غربى
- خالى بودن جامعه غربى از دین و معنا
- سوداگرى هاى سودجویان
در ادامه این نوشتار به تشریح هر یک از بندهاى مورد اشاره خواهیم پرداخت.


فلسفه و اندیشه سیاسى - اجتماعى غرب
فلسفه غرب موضوع و مقوله اى است که در بسیارى از شؤون زندگى انسان غربى قابل جست وجو و ملاحظه است. در سبک زندگى، اداره جامعه، مشارکت سیاسى، تفریح و. . . همه و همه حامل آموزه ها و نمادهایى از فلسفه سیاسى غرب است.

براى انسان غربى امروز لیبرالیسم به عنوان ایدئولوژى تعیین کننده در تمامى عرصه هاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و. . . مطرح بوده و همواره به رغم ادعاهاى متفاوت تئوریسین هاى لیبرالیسم، به امور مقدس بدل شده است.

لیبرالیسم تعریفى از انسان ندارد، به جز آنکه آدمى موجودى دو پاره از «درد و لذت» است و حکومت باید از دردها بکاهد و به لذت ها بیفزاید و در همین مرحله است که هر عمل خلاف اخلاق و شنیعى صرف آنکه لذت بخش و شادى آور باشد، توجیه و تجویز مى شود.

در همین رابطه موضوع اظهارات فلسفى «لاک» در ارتباط با طبیعت بشر قابل توجه است: آزادى طبیعى بشر عبارت است از هرگونه قدرت ما فوق زمینى رها باشد و تابع اراده یا اقتدار قانونى بشر نباشد، بلکه فقط از قانون طبیعت پیروى کند. (۱)

جان لاک در جایى دیگر نیز ابراز عقیده مى کند: آزادى آن است که فرد تا جایى که قوانین متبوعه او اجازه مى دهد، در آنچه مى خواهد با شخص خود، کار خود و مستملکات خود و تمامى دارایى خود بکند، آزاد باشد و... بلکه آزادانه به دنبال هر راهى که مى خواهد برود. . . (۲)

این آزادى گرایى و امثال چنین تلقیات ناپخته اى از آزادى باعث شد تا انسان غربى درصدد مقابله با هر چیزى برآید که او را محدود مى کند.

حتى تاریخ اروپا و غرب شاهد مبارزه گروه قابل توجهى با قوانینى بوده که به دست بشر و براساس غرایض خود او بنا شده بود که این گروه بعداً ذیل عنوان آنارشیست ها به خودنمایى پرداختند.

در هر حال منظور از اشاره به فلسفه غرب این مهم بود که شیطان پرستى با توجه به شعارهایى نظیر آزادى و رهایى از هر نوع قید و بند، به نحوى ریشه در فلسفه غرب دارد.

همچنین در بیان روحیات آنتوان لاوى، پایه گذار شیطان پرستى آمریکایى ذکر شده است که وى علاقه وافرى به «نیچه» تئوریسین«پوچ گرایى» و «اصالت قدرت» ابراز مى کرد.

همچنین در فهرست چهره هاى مورد علاقه لاوى سایر پوچ گرایان یا طنزپردازان و نویسندگان که دید بسیار تیره اى نسبت به جهان و ماهیت انسان دارند به چشم مى خورد که همگى تلاش مى کردند تا به نوعى «انسان را گرگ انسان» معرفى کنند.

همچنین باید توجه داشت بسیارى از ویرانى هاى دیگر اخلاقى غرب نیز مولود فلسفه مادى گرایانه و پوچ گرایانه غربى است که انسان را موجودى ناقص الخلقه و سرشار از غریضه و تباهى توصیف و تفسیر مى کند.

طبیعتاً از چنین فلسفه اى نمى توان انتظارى بسیار زیاد داشت و باید به همین شرایط نامساعد اخلاقى رضایت داد.

خشونت و بازتولید توحش در غرب آنتوان لاوى و سپس مرلین منسون هر دو اظهار داشته اند مدتى را در نشریات حوادث آمریکا به عنوان خبرنگار و عکاس در امور جنایى مشغول به کار بوده اند.
 
 
آمارهاى خیره کننده اینترپل (پلیس بین الملل) در آمریکا و برخى دیگر از کشورهاى غربى، تاییدکننده موج وسیعى از انواع خشونت هاى وحشت آفرین در این کشورهاست.

اما در این میان برخى از لابى هاى پرنفوذ در این کشورها که دست اندرکار امور فرهنگى و هنرى و مؤسسات بسیار بزرگى مثل هالیوود هستند با جهت گیرى خاصى به بازتولید این خشونت ها مى پردازند.

برخى از صاحبنظران بر این باورند که کمپانى هاى بزرگ نظامى که اسلحه هاى گرم انفرادى را تولید مى کنند، سفارش دهندگان اصلى فیلم هاى وحشت آفرین به سینماى هالیوود هستند.
هر دو گروه نیز (یعنى گروه فعالان هنرى و فرهنگى در هالیوود و مجتمع هاى نظامى) از گروه هاى پرنفوذ صهیونیسم بین الملل تغذیه و پشتیبانى مى شوند.

دقیقاً در همین تقاطع قابل توجه است که مى توان به نقش لابى هاى پرنفوذ صهیونیستى در بازتولید خشونت هاى ویرانگر در سراسر جهان و به ویژه آمریکا اشاره کرد البته باید در این بخش یادآورى شود که آتش خشونت هاى مختلف دامن رژیم صهیونیستى را نیز گرفته و هر روز حتى در پادگاه هاى نظامى اسراییل سربازان اسیر خشونت هاى جنسى هم قطارانشان مى شوند.
همچنین باید توجه داشت در جامعه آمریکا خشونت یک مفهوم کاملاً مردود نیست بلکه به عنوان یک ارزش اجتماعى در بسیارى از موارد تبلیغ مى شود و حتى پلیس این کشور از انجام اعمال خشونت آمیز علیه شهروندان نیز دریغ نمى کند.

وجود قتل هاى شبکه اى بسیار وحشیانه در آمریکا و تجاوزهاى پى در پى جنسى و خشونت علیه سایر نژادهاى انسانى واقعیت هایى است که هر شهروند آمریکایى هر روز آنها را مشاهده مى کند و از آن تاثیر مى پذیرد. تولد شوم شیطان پرستى نیز مرهون علل و عوامل متعددى از جمله تبدیل شدن خشونت به یک ارزش در جامعه غرب و خصوصاً آمریکاست.

بسیارى از کسانى که با این انحراف بزرگ اخلاقى و اجتماعى آشنایى دارند به خوبى مى دانند خشونت هاى وحشیانه و غیرضرورى از ویژگى هاى خاص پیروان این دست از گروه هاست.

پیوستگى فرهنگ زندگى آمریکایى با منافع ملى آمریکا
رهبران بسیارى از کشورهاى جهان بر این باورند که فرهنگ اجتماعى و سیاسى شهروندان آن کشورها در ارتباط مستقیم با تامین منافع ملى کشورشان هستند.

برپایه همین باور دولت ها به تنظیم و مهندسى فرهنگ عمومى کشورشان و اثرگذارى بر باورهاى عمومى رایج مى پردازند، اما نکته حائز اهمیت آن است که سرکردگان آمریکایى فرهنگ مناسب و آمریکایى خوب را یک آمریکایى بدون عقیده، مخالف با خانواده، دین گریز، خوش گذران و. . . توصیف مى کنند که البته بسیارى از شهروندان عادى آمریکا نیز به این تعریف حکومتى واکنش هاى منفى نشان مى دهند.

این در حالى است که سینما، تلویزیون و شبکه هاى رسمى و غیررسمى که در امر فرهنگ سازى در آمریکا فعال مى باشند، دائماً در تلاشند تا شهروند خوب را شهروندى لاابالى معرفى کنند.

طبیعى است در چنین شرایطى برنامه هاى فرهنگى سازمان هاى جاسوسى آمریکا و در صدر آنان سیا(CIA) روى تهى سازى فرهنگى ساماندهى شود. حضور «مایکل آکینو» جاسوس شناسنامه دار سازمان سیا در کنار آنتوان لاوى که بعداً خود نیز فرقه جدیدى از شیطان پرستى را پایه گذارى کرد و به بسط برنامه هاى انحرافى آمریکا در قبال مردم جهان پرداخت، گواهى روشن بر این مدعاست.

اینگونه تعریف منافع باعث مى شود تا فرهنگ زندگى آمریکایى به عنوان یک محور عمده در برنامه هاى ترویجى سازمان هاى جاسوسى آمریکا براى خلع سلاح فرهنگى نیروهاى معارض یا کشورهایى که در آنها به صورت بالقوه این نیروها ممکن است وجود داشته باشند، مورد استفاده قرار بگیرد.

صرف نظر از سایر مباحث این ویژگى ها در فرهنگ زندگى آمریکایى همچون تنوع طلبى، لذت جویى، خشونت گرایى، بى قید و بندى و. . . زمینه ساز شکل گیرى برخى از گروه هاى انحرافى نظیر رادیکال ترین شکل آن «شیطان پرستى» یا «شیطان گرایى» است.

فقدان هویت و الگوى انسان غربى
انسان غربى به نحو بارزى از عدم حضور یک الگو در رنج و عذاب است و به فراخور آن به خلق الگوهاى کاذب و ناچیز دست مى زند. این الگوها که خود نیز فاقد هویت هستند، به نحوى باید طراحى شوند که معارضه اى با دموکراسى لائیک و جامعه سکولاریزه شده غرب به وجود نیاورند.
این الگوها باید به اندازه کافى شکننده و در خدمت چند صباحى بیشتر نباشند.
دین ستیزى و تقدى زدایى از جمله مواردى است که در سلسله اقدامات و نکات القایى الگوهاى غربى به تناوب دیده مى شود و این وضعیت در الگوهاى دست ساز «شیطان پرستى» نیز کاملاً مشهود است.

انسان غربى که عمیقاً دچار احساس بى هویتى و پوچى است مى کوشد تا به مدد این الگوهاى کاذب خود را از سراب نیستى و بى هویتى نجات دهد، اما دریغ از آنکه هیچ تشنه اى با سراب طعم سیرابى را نمى چشد.

شاید در اینجا لازم به ذکر این مهم باشد که درست براساس همین دلیل هیچ جوان ایرانى نمى تواند به معناى حقیقى کلمه به سلک گروه هاى شیطان پرستى و انواع جدید یا قدیم آن درآید زیرا جوان ایرانى چه در آموزه هاى مذهبى و چه در فضاى ملى داراى اسطوره هاى سترگ و ارزشمندى است که آنان را قیاس با هیچ یک از الگوهاى فاسد غربى نیست. اگرچه ممکن است این گروه ها براى مدت کوتاهى هوادارانى را به خود جذب و اثرات مخربى را ایجاد و از صحنه جامعه نیز محو شوند.

خالى بودن جامعه غربى از دین و معنا
وقتى جامعه اى از معنویت و به معناى صحیح آن دین به دور مانده، طبیعى است که در انواع گرفتارى هاى فکرى ق€… فلسفى و اخلاقى ق€… اجتماعى نظیر شیطان پرستى مغروق خواهد شد البته دولت ها و جریان هاى کلان ذى نفوذ غربى مدت هاى بسیار زیادى کوشیدند تا عرفان هاى کاذب و سکولار را جانشین میل معنویت خواهى مردم نمایند، اما خالى شدن جامعه انسانى از دین اثرات مخرب خود را بر جاى گذاشت.

امروزه تقریباً تمامى مبلغان آیین هاى توحیدى و الهى به صورت یکپارچه به مقابله با جریان هاى انحرافى نظیر شیطان پرستى پرداخته اند. به طور مثال کلیساى کاتولیک برنامه مفصلى را در مقابله با موسیقى «راک» و «شالیکا» به مرحله اجرا گذاشت که البته توفیق چندانى نیافت.
در هر حال شکل گیرى گروه هایى نظیر شیطان گرایى در غرب هشدارى است براى مسؤولان کشورهاى شرقى و خصوصاً اسلامى براى تقویت هر چه بیشتر آموزه هاى دینى در راستاى ایمن سازى فرهنگى.

سوداگرى هاى سودجویان مساله پول همواره از جمله عواملى بوده است که رویدادهاى گوناگونى را در جهان رقم مى زند.
سرمایه گذارى هاى کثیف در جهان که اغلب نیز در دست گروه هاى صهیونیستى قرار دارد از تجارت زنان و دختران گرفته تا تولید و توزیع فیلم و سایت هاى ضداخلاقى و مستهجن در انحصار کامل یک لابى بزرگ اسراییلى قرار دارد. این گروه براى تامین منافع هر چه بیشتر مالى خود به خلق گروه هاى هرزه گراى جنسى که اعمال وحشیانه و البته متنوعى را در این رابطه تبلیغ مى کنند، مبادرت مى نماید.

این سودجویان در امر تجارت کثیف مذکور از متخصصان غیرمتعهد در امورى همچون رسانه ها، فرهنگ و هنر و حتى روانشناسى بهره مند مى شوند و خدمت آنان را خریدارى مى کنند.
بسیارى از خوانندگان گروه هاى شیطان پرستى در خارج از کشور به عنوان عامل این باند بزرگ اقتصادى عمل کرده و از سرزیر حساب هاى بانکى بین المللى سرکردگان لابى استفاده مى کنند.

گروه هاى تولید لباس، جواهرات و زیورآلات و... نیز از جمله مجموعه هاى اقمارى سوداگرانى هستند که از زاویه «مدگرایى» جوانان کم آگاه نهایت سوءاستفاده را به عمل مى آورند.
پى نوشت ها:
۱- و.ت. جونز- خداوندان اندیشه سیاسى، جلد دوم، قسمت اول، ص ۲۰۳
۲- همان، ص ۲۰۵.